رستا جان،ممنون که دختر ما شدی...
رستا جان، نفس مامان بالاخره زمستون 92 با تمام سختی ها و خوشی هاش تموم شد و حالا شما 3 ماهه شدی عزیزم، هر روز از این نود روز برای ما حکم تولدت رو داشت، آخه هر روز نوتر میشی و یه کار جدیدتری یاد می گیری، هنوزم گاهی اوقات که نگاهت می کنیم با خودمون می گیم یعنی این فرشته ی ناز و دوست داشتنی مال ماست ، الان دیگه می تونی گردنتو صاف بگیری، با دستای قشنگت می تونی اسباب بازی، پستونک و هر چیز دیگه ای رو بگیری، هر وقت من و بابا نگات می کنیم بهمون لبخند میزنی ،به غریبه ها با دقت نگاه می کنی و کمتر لبخند میزنی، کنجکاو و شیطون هم شدی عزیز دلم، دیگه از کارات هر چی بگم کم گفتم، ما هر روز خدا رو برای بودنت شکر می کنیم... ...
نویسنده :
مامان
14:56